چگونه برای یک سال پورن دیدن را متوقف کردم و چرا دیگر تماشا نمی‌کنم

مترجم: نسیم صحرانورد

xxx

به یاد می‌آورم ۱۷ ساله بودم که برای نخستین بار توجه‌ام به پورن‌های ایننترنتی جلب شد. ضمن اینکه مسحور این دنیای بروز تمایلات جنسی افسار گسیخته و تصاویر فانتزی شده بودم، سهم زیادی از آن نصیبم نمی‌شد.

در حالی که بزرگ می‌شدم و شروع به کشف تمایلات جنسی خود می‌کردم، متوجه شدم چقدر تماشای تصویر سکس بر صفحۀ تلوزیون با صمیمیت نهفته در معاشقه با انسانی دیگر در دنیای واقعی، متفاوت است. در آن زمان فکر می‌کردم که به تدریج بر عادت تماشای پورن غالب خواهم آمد، اما اشتباه می‌کردم.

در واقع نمی‌دانستم که به پورن معتاد شده‌ام و به همین دلیل مانند دیگر انواع اعتیاد، عادت به دیدن پورن رفتاری بود که از صحبت کردن دربارۀ آن شرم داشتم. حتی حاضر نبودم بپذیرم که دچار مشکل هستم. البته در آن شرایط سخنانی این چنینی نیز می‌شنیدم؛ «نگران نباش، همه پورن تماشا می‌کنند».

به صورت کاملاً فراگیر و به لحاظ فرهنگی صحبت کردن دربارۀ عادت به تماشای پورن در قالب بحث‌هایی نمی‌گنجید که آدم  دوست داشته باشد آغاز کننده‌اش باشد. به همین دلیل من این موضوع را با کسی در میان نمی‌گذاشتم.

در آن زمان فکر می‌کردم این عادت را تحت کنترل خود دارم. فکر می‌کردم هر زمانی که بخواهم می‌توانم عادت دیدن پورن را ترک کنم. حتی چندبار سعی کردم که دیگر پورن نبینم اما بار دیگر از سر گرفتن این عادت را به گونه‌ای برای خود توجیه می‌کردم.

متوجه نبودم که دیدن پورن تا چه اندازه ذهن من را متأثر کرده، رفتار جنسی‌ام را تغییر داده، احساساتم را خاموش کرده و روابطم با زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. البته بعد‌ها متوجه شدم این تجربیات تنها برای من پیش نیامده بود.

براساس پزوهشی جدید در این زمینه، بیشتر از ۷۰% از مردان ۱۸ تا ۳۴ ساله در جریان زندگی روزمره به تماشای پورن می‌نشینند. جالب اینجاست که تنها مردان مخاطبان پورن‌های آنلاین نیستند بلکه بر خلاف گذشته، امروز به طور تقریبی از هر ۳ استفاده کنندۀ پورن ۱ نفر زن است.

حالا می‌خواهم شفاف سخن بگویم. اگرچه در دنیای امروز تنها مردان مصرف کننده‌‌های پورن نیستند، من در این نوشتار از زاویه دید یک مرد دگرجنس خواه سفید پوست تجربیات خود را با شما در میان می‌گذارم.

اجازه بدهید به روشنی بگویم که به نظر من تمام پورن‌ها در طبقه بندی پورن‌های مضر نمی‌گنجند. من تجربۀ دیدن پورن‌های فوق العاده‌ای را دارم که در آن‌ها زوج‌ها مشغول اعمال جنسی صمیمانه و محترمانه‌ای می‌شدند. البته واضح است که این گونه از پورن تنها در سایت‌های ویژه پورن‌های فمینیسیتی و در مجموعه پورن‌های «زن دوستانه» قابل دسترس‌اند. جالب اینجاست که خود عنوان «زن دوستانه» بر پیام زن ستیزانۀ نهفته در دیگر مجموعه‌ها دلالت می‌کند.

به هر حال من اینجا قصد ندارم دیگران را به خاطر آنچه تماشا می‌کنند قضاوت کنم. من تنها از تأثیراتی که تماشای پورن بر زندگی من گذاشت سخن می‌گویم. همینطور تغییراتی که بعد از ترک این عادت در زندگیم بروز کرد را با شما به اشتراک می‌گذارم.

موضوعی که در مورد پورن برای من اهمیت دارد این نیست که چند درصد از مردم از این محصولات استفاده می‌کنند بلکه نگرانی من از این است که چه تعدادی از این استفاده کننده‌ها مانند من خود را معتاد به پورن می‌دانند.

چنان که دکتر جفری ستینور در سال ۲۰۰۴ در کمیته‌ای که به منظور بررسی موضوع پورنوگرافی در مجلس سنای آمریکا تشکیل شده بود، شهادت داد: «علم مدرن ما را به این شناخت رسانده که طبیعت اعتیاد به پورن بسیار شبیه به تأثیر اعتیاد به هروئین است».

xx

تأثیرات مخرب پورن

مطالب این بخش بر اساس پژوهش صورت گرفته توسط دکتر‌ گری بروکس در مورد پورن تدوین شده است.

سالانه مطالعات فراوانی در رابطه با تأثیرات مخرب پورن بر زنان و مردان در جامعه انجام می‌شود. در اینجا سه تأثیری را که بیش از همه با تجربیات شخصی من پیوند خورده اند عنوان می‌کنم:

۱.            خشونت علیه زنان

پژوهش‌های پرشماری ارتباط میان تماشای پورن و افزایش خشونت و سکسیسم (جنسیت زدگی) علیه زنان را تأیید می‌کنند.

از جمله این تأثیرات مخرب این است که وسواس به نگاه کردن به بدن زن (تماشاگری جنسی) جای ارتباط چشمی متقابل را می‌گیرد. رفتاری را تبلیغ می‌کند که در آن به زن به عنوان ابزار برآوردن تمایل جنسی مرد نگاه می‌شود. از تجاوز جنسی حساسیت زدایی می‌شود و فرهنگ تجاوز به عنوان یک شیوۀ رفتار جنسی گسترده می‌شود. همچنین پورن تصویری دروغین از زنانی نمایش می‌دهد که از خشونت و سوءاستفاده جنسی لذت می‌برند.

۲.            بی حسی٬ بیگانگی با بدن

اختلال نعوظ و ناتوانی در رسیدن به ارگاسم (اوج لذت جنسی) در صورت عدم تماشای پورن، غافل شدن از شناخت بدن خود، ناتوانی احساسی و بی‌حسی، کمبود توجه و تحمل، حافظه ضعیف و از بین رفتن تمایل به ارتباط جنسی در دنیای واقعی در نتیجۀ تماشای مداوم سکس در دنیای مجازی از دیگر تأثیرات مخرب پورن‌اند.

۳.            ترس از صمیمیت

تماشای پورن باعث افزایش ناتوانی بسیاری از مردان در برقراری ارتباط صادقانه و صمیمانه با زنان، علی رغم اشتیاق آن‌ها به گرفتن حس دوست داشته شدن از طرف یک زن می‌شود.

به این دلیل که پورنوگرافی نیاز جنسی ما را نسبت به نیاز ما به احساس صمیمیت در اولویت قرار می‌دهد. بعضی مردان در نتیجه تماشای پورن، چنان از پیش درگیر فانتزی‌های جنسی می‌شوند که نه تنها در صدد تقویت توانایی خود برای برقراری ارتباط عاطفی صمیمانه برنمی آیند بلکه به مرور این قابلیت را از دست می‌دهند.

xxxxxx

چرا تماشای پورن را ترک کردم

در حال تماشای پورن، خود را انسان ریاکاری تصور می‌کردم. در حالی که من در زندگی روزمره مردی بودم که می‌کوشیدم متحد زنان باشم با تماشای پورن به پایدار شدن فرهنگ خشن و زن ستیزانه‌ای که در دنیای واقعی علیه آن می‌جنگیدم کمک می‌کردم.

واقعیت این بود در عنوان اکثر ویدئوهایی که به صورت آنلاین دسترسی پیدا می‌کردم به کلماتی چون «جنده» یا «فاحشه» بر می‌خوردم. این موضوع نشان از فرهنگی بود که ریشه در انقیاد و شیءانگاری زنان داشت. جایی که زن چیزی بیشتر از ابزار جنسی‌ای که به تصرف مرد در آمده تعریف نمی‌شود.

اگر بخواهم کاملاً صادق باشم باید اعتراف کنم در حین تماشای پورن دو حس متناقض شیفتگی و اشمئزاز به من دست می‌داد. در آن زمان ذهن من در یک وضعیت اجتماعی قرار داده شده بود تا برانگیختگی جنسی خشن و زن ستیزی پیدا کند که حتی مبتنی بر رضایت طرفین نیست.

اگر چه پذیرش این موضوع برای من بسیار سخت است اما من به مرحله‌ای رسیده بودم که با وجود داشتن احساس ناخوشایند فیزیکی به تماشای پورن ادامه می‌دادم. در این وضعیت بود که فهمیدم درگیر نوعی از اعتیاد شده‌ام.

آنچه به تازگی متوجه شده‌‌ام این است که بیماری اعتیاد طیفی را شامل می‌شود که وسواس یک سر آن و اعتیاد شدید در سر دیگر آن قرار می‌گیرد.

به نظر می‌رسد اعتیاد من به پورن اعتیادی ملایم بوده چون من برای ترک آن با مشکلات جدی ترک اعتیاد مواجه نشدم. کسانی که اعتیاد شدیدتری را تجربه می‌کنند ممکن است برای کنار گذاشتن عادت به تماشای پورن نیاز به گرفتن کمک‌های حرفه‌ای داشته باشند.

فوریه گذشته، بعد از یک دهه مصرف محصولات پورن، من تصمیم گرفتم تا تماشای پورن را برای یک سال متوقف کنم. این بازۀ یک ساله را به دو دلیل برای خود تعریف کردم؛ اول اینکه ببینم آیا قادر به ترک پورن هستم و دوم اینکه به خود فرصتی دهم تا زندگی بدون پورن را تجربه کنم.

اگرچه ممکن است در نگاه اول ترک پورن چندان مشکل به نظر نرسد، اما در واقع پایبند بودن به این تعهد بسیار مشکل بود.

امروز سالروز زمانی است که من زندگی بدون پورن را از سر گرفتم.

اگر چه عملی کردن این تصمیم به ویژه برای مرد مجردی مثل من ابداً آسان نبود، آنچه در خلال این تجربه آموختم زندگی من را برای همیشه دگرگون کرد.

xxxxx

زندگی بعد از ترک تماشای پورن

زندگی من در یک سالی که تماشای پورن را کنار گذاشته ام تغییرات چشمگیری کرد:

۱.            عشق و شناخت

از زمانی که پورن تماشا نمی‌کنم احساس صداقتی را که برای مدتی از زندگی من محو شده بود در خود بازیافته‌ام. به دست آوردن دوبارۀ این راستی به من این فرصت را داد که با بسیاری از نقاط ضعف خود روبرو شوم، برای آن‌ها راهکاری بیاندیشم و در ‌‌نهایت بتوانم تجربه‌ای عمیق از عشق به دیگری و عشق به خود داشته باشم.

همچنین متوجه شدم وقتی با یک زن سکس می کنم می توانم زمان حال را تجربه کنم و از آن لذت ببرم. در حالی که در گذشته در وضعیتی مشابه ذهن من مدام در حال تصویر کردن فانتزی‌های در هم ریخته‌ای بود که از تصاویر پورن در ذهن من ساخته شده بود.

از طرف دیگر، این تجربه جدید به من این اجازه را می‌دهد که سکسیسم ناخودآگاهی که در نتیجه تماشای پورن در من شکل گرفته بود را ترک کنم. به این ترتیب من می‌توانم متحد بهتری برای زنان و کمک کردن به آن‌ها برای رسیدن به اهداف برابری خواهانه‌شان باشم.

۲.            بیان احساسی

یک سال زندگی بدون تماشای پورن به من کمک کرد تا بدن خود را بشناسم و بی‌حسی عاطفی‌ام را به بیان سالم احساسی تغییر دهم.

حالا سعی می‌کنم تا بیاموزم بیشتر از اینکه درگیر آنچه در ذهنم می‌گذرد باشم به عواطف قلبی‌ام توجه کنم.

بعد از سال‌ها تهی بودن از بیان احساسی، دوباره گریه کردن را به خاطر آورده‌ام.

تخلیۀ احساسات سرکوب شده چند سال اخیر راه بسیاری از لذت‌های فروخورده را بر من گشوده است.

این‌ها همه به من کمک کرده است تا رابطه جنسی خود را از استمناء ذهنی و گسیختگی فیزیکی به یگانگی، صمیمیت و لذت بردن از حال منتقل کنم.

۳.            خلاقیت و اشتیاق

اعتراف می‌کنم که در یک سال اخیر با جسم خود احساس راحتی بیشتری می‌کنم.

خیلی بیشتر از قبل از فی‌البداهه بودن و پذیرفتن تفاوت‌های شریک جنسی‌ام لذت می‌برم.

بیشتر از هر زمانی از زندگی‌ام به توانایی‌ها و احساسات خود اطمینان دارم. در نتیجه حس اعتماد به نفسم هم اقزایش یافته است.

هر روز صبح برای زنده بودنم قدردانم، به روشنی می‌دانم که در زندگی چه می‌خواهم و پرشور از کاری که در این جهان انجام می‌دهم از خواب بر می‌خیزم.

امروز زندگی من عمقی از اعتبار و قدرت پیدا کرده که پیش از این هرگز تجربه نکرده بودم.

xxxx

راه پیش رو

این روز‌ها آدمهای زیادی در اطراف من و در سراسر جهان در مورد پایان دادن به خشونت و سوءاستفاده جنسی که سالانه میلیون‌ها زن قربانی آنند صحبت می‌کنند.

واضح است که تنها زنان و دختران آسیب دیدگان خشونت جنسی نیستند. من داستان زندگی مردان زیادی را شنیده‌ام که از انواع خشونت‌ها و سوءاستفاده‌هایی که نسل به نسل منتقل شده است رنج برده‌اند.

اگرچه باید بدانیم تعداد بسیار بیشتری از زن‌ها قربانی تعرض و سوءاستفاده جنسی خانگی می‌شوند. در مقابل در قیاس با زن‌ها، اکثریت مرتکبان تعرض و سوءاستفاده و خشونت جنسی، مرد‌ها هستند.

من به سخن ریچارد رُهر باور دارم زمانی که می‌گوید: «دردی که دگرگون نشود، منتقل خواهد شد».

صحبت بر سر این است که ما مردان چگونه می‌توانیم جلوی این چرخۀ خشونت را بگیریم.

چیزی که برای من روشن است این است که اگر ما به سکوت کردن درباره‌ درد ادامه دهیم٬  هیچ‌گاه نمی‌توانیم درد کشیدن را متوقف کنیم. تنها زمانی که از سایه به سمت روشنایی حرکت کنیم می‌توانیم بر قدرت ابرهایی که بر زندگی ما سایه انداخته‌اند غلبه کنیم.

در چند سال اخیر بسیار در مورد نابرابری، سکسیسم و خشونت علیه زنان شنیده‌ام. در این رابطه باور دارم که صحبت کردن از پورن به ویژه برای مردان ضروری است.

اگر ما برای پایان دادن به خشونت علیه زنان مصمم هستیم پس باید صادقانه و باز در مورد تأثیر پورن بر زندگی خود گفتگو کنیم.

من به عنوان کسی که برای زیستن در دنیایی سرشار از عشق، احترام و امنیت احساس تعهد می‌کنم، از شرمساری، بی‌حسی و پنهانکاری‌ای که پورن و اعتیاد به بار می‌آورد خسته‌ام.

همینطور از خشونت، تنزل شأن و بهره کشی‌ای که در حق زنان و کودکان اعمال می‌شود سخت عصبانی‌ام.

تنها راهی که ما می‌توانیم فرهنگ خشونت را دگرگون کنیم این است که صادقانه و شفاف در مورد راه‌هایی که به صورت خودآگاه و ناخودآگاه این فرهنگ را تقویت می‌کنیم سخن بگوییم.

فرهنگ عشق و مراقبت تنها بر پایه راستی و درستی‌ای که از زندگی خود ما شروع می‌شود می‌تواند ساخته شود.

زمان آن رسیده است درباره مطالبی که از سخن گفتن درباره آن‌ها هراس داشته‌ایم گفتگو کنیم و بدانیم که تنها نیستیم.

زمان آن رسیده است که با بازکردن دریچه دلمان و پیوند دوباره با بدنمان، رنج خود را به عشق تبدیل کنیم.

زمان آن رسیده است که ما مرد‌ها وارد بلوغ مردانگی شویم؛ بلوغی که حرمت زندگی را می‌شناسد، صمیمیت را می‌سازد، پیوند صحیح و سلامت را رشد می‌دهد و از دوست داشتن و دوست داشته شدن نمی‌هراسد.

آیا شما با من در این راه همراهید؟

منبع: فمینیسم روزمره

4 پاسخ به “چگونه برای یک سال پورن دیدن را متوقف کردم و چرا دیگر تماشا نمی‌کنم

  1. استفاده از این کامنت آزاد است
    اصطلاحات پورنوگرافی چه معنی دارن؟
    در زبان محاوره ای عموم مردم انگلیسی زبان:
    به آلت تناسلی (کیر) مرد میگن: «کوک» به معنی: «خروس» ، زیر حلقوم خروس شباهت به بیضه های آویزون شده دارد و تاج خروس هم شباهت به آلت تناسلی مردانه دارد و در کل خروس نماد غرور و مردانگی است.
    به واژن (کُس) زن میگن: «پوسی» به معنی «پیشی، بچه گربه» ، پوسی در زبان عامیانه بشدت توهین آمیز است و در حقیقت برای تحقیر کردن یک زن استفاده می شود. مردان غربی خود را جنس برتر می‌پنداشتن و تصور میکردن زنان همچون بچه گربه ضعیف و ترسو هستند . مردان شیر را نماد مردانگی و قدرت و شجاعت میدانن و بچه گره را نماد زنانگی. یک گروه موسیقی روسی به اسم پوسی رایوت وجود داره که کاملا ناآگاهانه به خود میگویند زنان ضعیف و ترسو!.
    به پستان زن میگن: «تیت» به معنی «پستان گاو»، تیت یک واژه انگلیسی میانه از انگلیس قدیم است؛ تیت برای اولین بار قبل از قرن ۱۲ برای حیوانات ماده(مانند گاو) مورد استفاده قرار گرفت و زمانه کنونی به دلیل فرهنگی، در جوامعه غربی (بویژه فیلم های پورنو) انسان های مونث برابر هستند با حیوانات ماده! و به صورت جمع خوانده میشود تیتس.
    به پستان زن میگن: «بوب» به معنی «کودن و احمق»، بوب یک اصطاح آمریکایی است، یک اقتباس از اسم پرنده ای به اسم بوبی (پرنده کودن، غاز احمق) است. دریانوردهای اسپانیایی اسم این پرنده رو بوبی گذاشتن که در زبان عامیانه به معنای کودن و دیرآموز هست. این نامگذاری از آنجا ناشی می‌شه که پرنده کودن عادت به نشستن بر روی عرشه کشتی داره و به راحتی توسط دریانوردان شکار می‌شه. بوب ریشه در فرهنگ زن ستیزی غربی ها دارد، در انگلستان قدیم وقتی مردان به جنگ یا سفر میرفتن بر دهان و کوس زنان قفل زده بودن، زیرا زنان بریشان همچون «بوبی» یک حیوان کودن و دیرآموز بودند که به راحتی توسط مردان غریبه شکار خواهند شد.
    میتوانید درباره دیگر اصطلاحات تحقیق کنید
    یک مورد تا حدودی مرتبط واژه داف هست در زبان عامیانه آمریکایی داف از butt یا ass تحقیر آمیز تر هست برای نمونه میگن هی تو کونت روجمع کن بیا یه کاری انجام بده
    شاستی بلند و صندوق دار هم کنمایه به زنان باسن بزرگ هست و در فرهنگ آمریکایی هویت انسانی زن رو خلاصه میکنن در این قسمت در ایران هم چنین اصطلاحاتی حتی توسط خود دختران استفاده میشه

    وقتی خود زن ایرانی نا آگاه هست از مردان چه انتظاری میشه داشت؟

    لایک

    • ممنون از توضیحات. ولی ممکن است نام پوسی رایت را مخصوصا انتخاب کرده اند که به مفهوم تحقیرکننده آن اعتراض کنند. مثلا یک سایت انگلیسی هست به اسم بیچ مدیا. این هم یک راه است برای مقابله با زن ستیزی. یا خیلی از اصطلاحات تحقیرکننده دگرباشان را خودشان به کار گرفتند تا آن را از مضمون تحقیرامیز تهی کنند.

      لایک

      • شاید.. ولی گمانه زنی شما درست هم باشه بازم یک جای کار ایراد داره
        مثل شعار جنگ برای صلح! از هیتلر تا بوش گفتن خواستار صلح جهانی هستن ولی جهان رو به گلوه ای از اتش تبدیل کردن
        در سایت زنان و قوانین در جوامع مسلمان (ولوم) درباره یک کارگردان زن که فیلم پورن تولید میکنه نوشته بود و اینکه پورنوگرافی یک لذت زنانه است
        هر دو «آنا اروسمیت کارگردان پورن و سایت ولوم» از پورنوگرافی به عنوان ابزار استفاده کردن و تصور میکنن با تغییر و زنانه کردن پورن، میتونن زن رو برابر مرد کنن یعنی اینکه قدرت و کنترل سکس در اختیار زن باشه ایشون در شکنجه جنسی همیشه مرد رو برده و زن رو ارباب انتخاب میکنن.
        با توجه به معانی اصطلاحات پورن و اینکه در سراسر دنیا زن آسیب پذیرتر هست چجوری میشه از یک واژه ضد زن برای دفاع از زن استفاده کرد؟
        زن آسیب پذیر تر هست در این شکی وجود نداره یعنی اینکه زن صیغه ای تا آخر عمر وحشت داره از اینکه آیا فرزندم میفهمه من با مردان زیادی سکس داشتم؟ آخن هم ساعتی و روزانه
        پورن استار یا بیننده زن زودتر دچار افسردگی میشه و باید تحقیر جنسی رو تحمل کنه
        دقت کنید وقتی مردم به مرد پیشنهاد سکس بدن مرد استقبال میکنه ولی زن دلگیر میشه

        بله پورن لذتی برای زن نداره فقط باعث میشه اعتماد بنفسشو از دست بده و مواد مخدر استفاده کنه

        برگردم به اینکه استفاده از پوسی یا برهنه شدن و تبدیل کردن پستان به ابزار حتی در جوامع اروپایی هم فقط یک سوژه برای مجلات و سایتهای تفریحی هست چه برسه به مصر و کشورهای اسلامی؛ زنان با افکار رادیکال نه تنها به هدفشون نزدیک نمیشن بلکه فمینیسم رو از هدف دور میکنن
        اندیشه فمنیستی نیاز به پالایش داره قبول دارید؟

        همجنسگرایان و تراجنسیتی ها خیال میکنن با استفاده از اصطلاحات و لباسهای متفاوت دیدگاه مردم تغییر میکنه ولی این قانون و پلیس هست که دهان مردم رو بسته و بهتر بود بدون نیاز به قانون خود مردم اینها رو بپذیرن
        در کارناوال همجنسگرایان لباس و نماد های دینی رو مسخره میکنن و این خودش باعث نفرت بیشتر مردم میشه
        میبینید دگرباشان رادیکال و و فمنیستهای افراطی خودشان تنها پلهای ارتباطی با مردم رو خراب میکنن
        دوست خانوادگی ما یک زن همجنسگرا هست زنی معمولی که علاقه ای به جنجال به پا کردن نداره

        لایک

  2. من به عنوان یه مرد صدر درصد رابطه ی احترام آمیز و صمییم واقعی رو به پرن ترجیه میدم ولی وقتی راهی برای برآورده کردن این نیاز نیست (و اصولا کسی به این نیاز شما اهمیتی نمیده) چاره ندارم به جز انیکه سراغ پرن برم .

    لایک

بیان دیدگاه